زنان در تلاش برای شکستن سقفهای شیشهای
قوانین نانوشته و تبعیضآمیز و یا معضلاتی نامرئی باعث میشوند تا زنان احساس کنند علیرغم تلاشهایی که کردهاند، به جایگاه شغلیای که شایستهی آن بودهاند، نرسیدهاند؛ پدیدهای که آن را «سقف شیشهای» مینامند و عوامل مختلفی در ایجاد آن نقش دارند. عدم دستیابی زنان شاغل به سطوح بالای مدیریتی را اصطلاحاً پدیدهی «سقف شیشهای» میگویند. این پدیده که در واقع معضلی فرهنگی است، توان تحمل حضور زنان را در موقعیتهایی که قبلاً در اختیار مردان بوده است، ندارد. بررسی این مشکل فرهنگی از آن روی دارای اهمیت است که رشد این پدیده باعث میشود تا از ظرفیت و استعداد نیمی از جامعه به درستی استفاده نشود و این خود عدم رشد جامعه در جنبههای مختلف را در پی دارد.
-
عوامل به وجود آمدن سقف شیشهای:
عوامل مختلفی که در ایجاد سقف شیشهای موثر هستند، عبارتند از:
- شبکههای استخدامی سنتی
- تعصب در استخدام و تقویت نشدن قوانین فرصتهای برابر
- تضاد کار – خانواده
- انگارههای منفی در مورد تحت تاثیر قرارگرفتن موفقیت مردان در زیر سایهی مدیریت زنان
- تعاملات ارتباطی
این عوامل را که موانعی نامرئی بر سر راه ارتقاء زنان قرار میدهند، میتوان به سه دسته عوامل فردی، عوامل سازمانی و عوامل فرهنگی تقسیم کرد:
- عوامل فردی: نداشتن مهارتها و تحصیلات لازم برای رسیدن به درجات مدیریتی
- عوامل سازمانی: در اقلیت بودن زنان نسبت به مردان در گزینشهای اولیهی استخدام
- عوامل فرهنگی: ارزشها، باورها و هنجارهای حاکم بر جامعه در مورد کار زنان و ارتقاء شغلی آنان
-
زنان شاغل و مخاطرات محیط کار
در جوامع امروزی که زنان همگام با مردان در عرصههای مختلف مشغول به کار و فعالیت هستند، میبایست به سلامت شغلی آنان توجهی ویژه داشت و در پیشبرد این هدف کوشید. اشتغال زنان بیرون از منزل اغلب با کارِ خانه نیز همراه است و به همین دلیل ممکن است زنان نسبت به مردانِ در همان سطح و شغل، بیشتر مستعد قرار گرفتن در معرض تنش و اضطراب باشند. این مخاطرات شغلی به انواع مختلفی تقسیم میشوند:
-
مخاطرات شیمیایی:
مشاغلی مانند کار در بخش تولیدی کارخانههای تولید مواد اولیهی شیمیایی و دارویی ممکن است کارکنان را در معرض برخی عوامل بیماریزا قرار دهند.
-
مخاطرات صوتی:
این دسته از مخاطرات جزء شایعترین آلایندهها هستند. برخی افراد شاغل مانند رانندگان وسایل نقلیهی عمومی، کارگران صنایع نساجی، صافکاران و پیمانکاران شهرداری (آسفالتکاران) بیش از سایر مشاغل در معرض سروصدا و عوارض ناشی از آن مانند کمشدن قدرت شنوایی هستند.
-
مخاطرات روحی –روانی:
خشونت و استرس در محل کار میتواند باعث بروز بیماریهای عصبی شود. علاوه بر آن خستگی ناشی از کار در شیفت شب باعث بروز مشکلاتی از قبیل بیخوابی، خستگی و به دنبال آن استرس میشود. زنان و مردان در مواجهه با این مخاطرات رفتارهای متفاوتی از خود بروز میدهند؛ زنان بیشتر از مردان به نشانههای بیماری توجه کرده و به پزشک مراجعه میکنند. در نتیجه درخواست مرخصی استعلاجی و غیبت از کار در بین زنان بیشتر است. البته این موضوع با مسئولیتی که در امور منزل و فرزندپروری بر عهده دارند نیز ارتباطی مستقیم دارد.
نگاهی به نابرابری جنسیتی در محیط کار
-
تبعیض در آموزش؛ سوءاستفاده از مسئلهی آموزش در ترویج الگوهای سنتی و کلیشههای جنسیتی
تبعیض در آموزش بین دختران و پسران، رویاپردازی دختران را نسبت به سرنوشت خود محدود میکند و باعث میشود که آنان جز وظیفهی مادری و همسری نقش دیگری برای آیندهشان متصور نشوند. فرهنگ مردسالار و زنستیز حاکم بر جوامع سنتی به طور مداوم در حال ترویج کلیشههای جنسیتی است و از آموزش چه به صورت رسمی و چه غیررسمی برای رسیدن به هدف خود بهره میگیرد. در همین راستا دراین نوع جوامع انواع رسانهها از کتابهای درسی گرفته تا رسانهی ملی دائماً در حال به تصویر کشیدن زنان در نقشهای مادری و همسری هستند و گاه حتی پا را فراتر گذاشته و زنان شاغل را سرکش و معترض نشان میدهند، فرزندپروری را وظیفهی اصلی زنان تعریف میکنند و کار زن را تنها در صورتی که به کانون خانواده و وظایف همسری و مادری آسیبی نرساند، مجاز و قابل پذیرش میدانند.
فراهم کردن بستر مناسب برای ادامه تحصیل دختران پیشرفت بسزایی در از بینبردن این معضل اجتماعی دارد. از پیامدهای تبعیض در آموزش میتوان به نابرابری دستمزد زنان و مردان اشاره کرد. زیرا این آسیب اجتماعی، زنان را به صورت نیروهایی نیمهماهر و غیرمتخصص در میآورد و در نتیجه آنان به سمت مشاغلِ با دستمزد کمتر و یا مشاغل غیررسمی سوق داده میشوند. پر واضح است که مشاغل غیررسمی خارج از کنترل قوانین کار بوده و همین مسئله محیط کار را برای زنان، مستعد مسائلی از قبیل وجود ناامنی، دستمزد پایین، سوءاستفادههای جنسی و … میکند. تمام این عوارض دست به دست هم داده و در نهایت باعث تداوم و پررنگتر شدن شکاف جنسیتی در جامعه میشوند.
بهشت زیر پای مادران است نه کارمندان!
با توجه به این که هر کشور برای رسیدن به پیشرفت در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیاز به استفاده از تمام ظرفیتهای خود دارد، بنابر این توجه به زنان در عرصههای مختلف جامعه به عنوان نیمی از جمعیت، اهمیت بسیاری دارد. این به معنای عدم توجه به نقش زنان به عنوان همسر و مادر برای پرورش نسلی سالم نیست، بلکه آمادهکردن شرایط جامعه برای پررنگ کردن تمامی نقشها برای زنان است. زیرا تنها زمانی میتوان برای یک جامعه آیندهای درخشان متصور شد که تمامی بخشهای آن به صورت متوازن رشد کنند و برای پیشرفت تکتک بخشهای هر جامعه بیشک باید شرایط را متناسب با ویژگیهای آن بخش ایجاد کرد و ارتقا داد.
تا زمانی که پدیدهی «سقف شیشهای» با تمامی جنبههای آن در جامعهای وجود دارد، نمیتوان توقع داشت که تمام افراد آن جامعه به درستی از ظرفیتهایشان برای رشد فردی و به دنبال آن، رشد بیشتر جامعه استفاده کنند.
پادکست این مطلب را میتوانید اینجا گوش بدهید.
میکروسکوپ را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید