صنعت شوینده، نیازمند بهروزرسانی
دکتر عذرا عراقی پیشکسوت صنعت شوینده در ایران، گرچه در کشور بیش از ده واحد صنعتی بزرگ با ظرفیتی بیش از یک میلیون تن در سال برای تولید پودر رختشویی وجود دارند و با همت صاحبان و مدیران به خوبی توانستهاند پاسخگوی نیاز کشور باشند، بخشی از تحولات، تغییرات و پیشرفتهای این صنعت در دنیا، در این واحدها منعکس نشده است و هنوز در برخی جهات این صنعت با تکنولوژی چهل سال پیش فعالیت میکند.
به گفتهی دکتر عذرا عراقی، پیشکسوت صنعت شوینده در ایران، تا پیش از حدود سال 1930، تنها از صابون به عنوان پاککننده و شوینده استفاده میشد که حاصل خنثیشدن اسیدهای چرب با مادهی قلیا و عمدتاً املاح سدیم و پتاسیم بود. اما با ورود مبحث سورفکتانت یا Surface active agents یا syndet در عرصهی علم شیمی و صنعت شیمیایی در فاصلهی زمانی بین دو جنگ جهانی، تغییر مهمی در صنعت شوینده رخ داد. انتخاب نام سورفکتانت در ادبیات صنعتی آمریکا و تنساید در آلمان و فرانسه به مناسبت خواص این مواد شیمیایی، یعنی فعالیت سطحی آنها (Tensio activity/ Surface activity) بود. این نامگذاری حدود سال 1950 (1329) توسط گروهی از فعالان در این رسته از شیمی و صنعت انجام شد و در آن زمان بود که برای گروه محصولاتی که مادهی موثرهی آنها سورفکتانت است نام Detergent را انتخاب نمودند.
در حدود سال 1940 اولین محصول شوینده به شکل مایع، حاصل رقیق کردن الکیل بنزن اتوکسیلات به بازار وارد و در حقیقت صنعت تولید محصولات شویندهی مایع آغاز شد.
در حدود سال 1947 برای اولین بار پودر شوینده در آمریکا تولید شد و بعد از جنگ جهانی دوم شرکت هنکل اولین پودر شوینده با نام پرسیل را وارد بازار اروپا کرد.
این رشته از صنعت با سابقهی حدود 80 سال در مقایسه با صنایع دیگر، جوان محسوب میشود اما طی همین مدت بحرانها، مسائل و مشکلات متعددی را از سر گذرانده است و یقیناً تحولات، تغییرات و پیشرفتهای قابل ملاحظهای را نیز به دست آورده که به تبع آن بر صنایع شیمیایی یا وسایل خانگی و پارچه و منسوجات اثر گذاشته است.
صنعت سورفکتانت و دترجنت در کشور ما نیز با آغاز آن در کشورهای پیشرفته فاصلهی زیادی نداشت و در حدود سال 1332 بازار کشور برای ورود پودرهای رختشویی تولید شده در شرکتهای بزرگ دنیا و رقابت با چوبک و صابونهای رختشویی گشوده شد و طبیعتاً به علت امتیازات و ارجحیتهای قابلتوجهی که داشتند به راحتی موفق به اشغال بازار و شکست رقیب شدند و با همت سرمایهدارانی که علاقمند به این آب و خاک در کشور بودند و به ایجاد واحدهای صنعتی عشق میورزیدند به تدریج واحدهای صنعتی متعددی در این زمینه تأسیس شد.
اکنون در کشور با داشتن بیش از ده واحد صنعتی بزرگ، ظرفیتی بیش از یک میلیون تن در سال برای تولید پودر رختشویی وجود دارد و با همتی که صاحبان و مدیران این رشته از صنایع مصروف داشتهاند، بسیای از مواد اولیهی مورد نیاز این صنعت نیز در داخل تولید میشود. اما متاسفانه این صنعت در بعضی جهات هنوز با همان تکنولوژی چهل سال پیش ادامه میدهد و به بخشی از تحولات، تغییرات و پیشرفتهای این صنعت توجه نشده یا اگر شده، شرایط اقتصادی و مدیریتی، اجازهی تغییر و تحول را نداده و نمیدهند.
از کف پایدار تا کمبود آب: بحرانها و فرصتها برای صنعت شوینده
بحرانهای متعددی در سطح جهان گریبان صنعت شوینده را در طی سالهای فعالیت خود گرفته است که به مناسبت هرکدام از آنها بهبود و ارتقای کیفیتی در شیمی سورفکتانتها و مواد متشکلهی دترجنتها یا تکنولوژی تولید و یا در سایر جنبههای آن ایجاد کرده که به طور خلاصه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-
کف پایدار در کانالهای فاضلاب شهری
این واقعه در بدترین شکل آن در کانالهای فاضلاب شهری پاریس اتفاق افتاد که در نتیجهی باقیماندنِ عاملِ کفزای موجود در محصولات شوینده یعنی دودسیل بنزن سولفونات و تجزیهنشدن آن در محیط زیست، ایجاد شده و تمام شهر را پوشیده از کف کرده بود. این فاجعه در نهایت منجر به تولید آلکیل بنزن زنجیرهبلند یا LAB که الکیلات نرم یا Soft نامیده میشود به جای نوع شاخهدار یا DDB (دودسیل بنزن) که Hard یا سخت نامیده میشود، گردید. نوع سخت، غیرقابلتجزیهی زیستی بود اما نوع نرم، قابلیت تجزیهی زیستی دارد و خیلی سریعتر تجزیه میشود.
-
پدیدهی آبهای مرده (Eutrofication)
بحران دیگر مربوط به پدیدهی آبهای مرده بود که باعث شد انگشت اتهام به صورت غیرمنصفانه به سوی صنایع شوینده نشانه رود که به دلیل استفاده از تریپلیفسفاتسدیم (STPP) در ترکیب پودرهای شوینده بود. در حالی که بعدها ثابت شد فقط 9% از مجموع فسفری که موجب ایجاد چنین پدیدهای میشود از ناحیهی دترجنتهاست و بقیه از سموم فسفره، کودهای فسفاته، فضولات انسانی و غیره حاصل میشود. درواقع اتهامی که به صنعت شوینده زده شد بیش از آن که واقعی باشد، جنبهی تجاری داشت؛ فسفری که در تولید STPP استفاده میشد، مورد نیاز صنایع سوددِه دیگر بود و ترجیح آن بود که این فسفر در آن صنایع و در مناطق دیگری از دنیا استفاده شود.
اما در هر حال این بحران نیز چه به حقیقت، چه مجاز و چه به دلایل تجاری و غیره جنجال عظیم و جدال مستمر و مکرری را پیش روی این صنعت گذاشت که نهایتاً منجر به تولید پودرهای کمفسفاته یا بدون فسفات و ایجاد واحدهای صنعتی برای تولید انبوه زئولیت، کوگرانول و غیره شد. اما جایگزینی STPP که هم در فرایند تولید و هم در کیفیت محصول نهایی تأثیر مطلوبی دارد، به سادگی امکانپذیر نیست و نیاز به استفاده از ترکیبی از مواد جایگزین با کیفیت مطلوب دارد و در ایران، بهدلیل کیفیت پایین انواع داخلی این مواد جایگزین یا قیمت بالای انواع وارداتی آنها، جایگزینی STPP در پودرهای داخلی موفقیتآمیز نبوده و در نهایت منجر به کاهش کیفیت پودرها با حذف STPP گشته است.
این هر دو بحران در سطح جهان فراگیر شد و اکثر کشورهای اروپایی و آمریکایی و حتی کشورهایی مانند ایران که در شرایط اقلیمی و عادات زیستی تفاوت واضح دارند، از تغییرات اعمال شده در فرمولاسیون شویندهها تبعیت کردند. اما به واقع هنوز به طور مستند اطمینان حاصل نشده که کدام ماده بهتر است و کدام ضرر و زیان کمتری برای محیط زیست ما دارد.
-
آنزیمهای اولیه و مشکلات کیفی
هر دو بحران ذکر شده در حدود سالهای 1960 – 1965 اتفاق افتادند و با فاصلهی اندکی در حدود 1968-1970، بحران آنزیم و مشکلاتی که مصرف نوع ابتدایی و پودری آنها ایجاد کرده بود، مطرح شد که منجر به ممنوعیت آنزیم در بعضی کشورهای اروپایی و آمریکا و همین طور ایران شد و به دنبال آن سازندگان آنزیم کیفیت تولیدات خود را ارتقا دادند. اکنون نوع کپسوله (Encapsulated) یا روکشدارشدهی (Coated) آنزیمها که عملاً بدون غبار و زیان برای کارگر تولیدی و مصرفکنندهی نهایی است، ارائه میشود.
-
آنتیباکتریالها و ابهام مصرف
در مدت زمان کوتاهی حدود سال 1960 استفاده از آنتیباکتریالها در مایعات شوینده معمول شد که به علت مخالفت FDA و سایر محافل علمی متوقف گشت. اما اخیراً مجدداً مصرف آنها آغاز شده است که البته جای مطالعه و بررسی دارد تا به طور واقع و به دور از جنجالهای تبلیغاتی روشن شود که آیا مصرف آن نتایج مثبت دارد یا منفی. سؤال اینجاست که آیا این مقدار جزئی آنتیباکتریال در محیط و زمان محدودی که در تماس با سطح مورد نظر قرار میگیرد، آنچنان عملکرد گستردهای دارد که میکرو ارگانیسمهای پاتوژن را از بین ببرد، یا تنها انواع غیربیماریزا را که انبوهتر هستند و مقاومت کمتری دارند از بین میبرد تا میدان برای فعالیت انواع بیماریزا مهیا و آسان شود؟
-
تکنولوژی پودرهای سنگین
از نقطه نظر تکنولوژی، سالهای 1947 تا 1988 تقریباً بدون تحول خاصی در صنعت شوینده سپری شد و توسعهی این صنعت، سطحی و تنها با افزایش رقم تولید و مصرف همراه بود. پس از آن ابتدا در اقتصادیترین بخش دنیای صنعت یعنی ژاپن، تولید پودر با دانسیتهی بالا یا اصطلاحاً پودر سنگین آغاز شد. آمریکا به دنبال ژاپن این تکنولوژی را جایگزین کرد و در طی 4 تا 5 سال پس از آن تا 1994 تقریباً 90 درصد تولیدات آمریکا به پودر سنگین تبدیل شد و در اروپا نیز پودر سنگین سهم عمدهای از تولید را اشغال کرد. از سوی دیگر در ژاپن، آمریکا و اروپا مایعات شوینده نیز سهم عمدهای در بازار را به خود اختصاص دادند.
البته دلیل این سرعت بالای جایگزینی تکنولوژی پودر سبک با سنگین، امتیازات فوقالعادهای است که در روش تولید و در خصوصیات محصول نهایی وجود دارد، از جمله این که با استفاده از پودرهای سنگین، میزان مصرف پودر برای شستشوی لباس از 70 تا 80 گرم پودر سبک به حدود 20 گرم پودر سنگین کاهش مییابد که خود نشان میدهد تا چه میزان میتوان از مواد غیرضروری و یا پرکنها کاست. همچنین در فرایند تولید دیگر نیازی نیست حجم زیادی هوای گرم حدود 400 درجهی سانتیگراد برای خشککردن خمیر اسلوری تهیه شود و در حقیقت برجهای پاششی (Spray Tower) حذف و به جای آن از مکانیسم Agglomeration و خشککردن در خشککنهای سطحی (Bed dryer) یا Fluid bed dryer استفاده میشود. در نتیجه در میزان مصرف آب و انرژی کاهش قابلتوجه و ارزشمندی ایجاد میگردد و طبیعتاً اثرات منفی کمتری را به محیط زیست تحمیل مینماید.
به طور خلاصه میتوان به محاسبات زیر اشاره کرد که به خوبی مزیت استفاده از تولید پودرهای سنگین را نشان میدهد:
برای تولید 480 تا 500 هزار تن پودر در کشور که رقم تولید متوسط در سالهای اخیر بوده، حدود 25 تا 35 میلیون متر مکعب گاز (هر تن 50 تا 70 متر مکعب)، 150 میلیون کیلوواتساعت برق (هر تن 30 کیلوواتساعت) و 300 میلیون لیتر آب (هر تن 600 لیتر) نیاز است و همچنین برای تولید این میزان پودر شوینده، گرمایی معادل 90,000,000,000 (90 بیلیون کیلوکالری انرژی حرارتی – هر تن 180,000 کیلوکالری) به محیط زیست فرستاده میشود که با توجه به مشکل گرمایش جهانی نکتهی منفی نامطلوبی است.
با در نظر گرفتن این که با تولید پودر سنگین و حذف Spray tower، حداقل از نیمی از این نیازها و مصارف کاسته میشود و همچنین صرفهجویی قابلتوجهی در مراحل بعد یعنی بستهبندی، حمل و نقل، چیدمان در قفسهها و توزیع، بهخصوص با توجه به گرانی حاملهای انرژی و آب ایجاد میگردد، جا دارد که کارخانههای شوینده برای جایگزینی تکنولوژیهای قدیم خود اقدام و متخصصان بازاریابی در تغییر فرهنگ جاری مصرفکننده کوشش کنند و مصرفکنندگان را به سوی مصرف پودر سنگین و مایعات شوینده بهخصوص با غلظت بالا سوق دهند تا مردم این نکتهی مهم را دریابند که تولید پودر سبک به نفع کشور و محیط زیست نیست. همچنین مقامات تصمیمگیرنده در جایگاههای مرتبط کشور، این صنعت را برای جایگزینی تکنولوژیهای قدیمی با انواع بهروز، بهصرفهتر و دوستدار محیط زیست حمایت کنند.
در کنار اینها قطعاً لازم است سازمان محیطزیست در موضوع تأثیر فعالیت کارخانههای تولید پودر شوینده بر محیط زیست ورود کند و به تبادل نظر با متخصصان و مجریان این صنعت بپردازد تا بتوانیم به نتیجهی مطلوبی برای کمینهکردن اثرات نامطلوب زیستمحیطی این فعالیت صنعتی برسیم و با توجه به شرایط اقلیمی کشور، معقولترین تصمیمها را اتخاذ نماییم؛ امری که تا به امروز متأسفانه علیرغم تقاضاهای مکرر از سازمان محیطزیست، اتفاق نیفتاده است.