من یک مهندس زن هستم
کاملیا ریاحی: زنان تاکنون راه سختی جهت ورود و بهدست آوردن جایگاه خود در شغلهای مختلف بر داشتهاند و یکی از این شغلها یک مهندس زن بودن است.
این روزها به نظر میآید درس خواندن و رقابت برای ورود به رشته مهندسی بسیار سادهتر از رشتههای پزشکی برای زنان است اما زمانی درست برعکس بود. در زمانی نهچندان دور از آنجایی که شغل مهندسی بهعنوان یک شغل مردانه در جامعه جا افتاده بود، زنانِ مشتاق به مهندس شدن میبایست به اجبار قدم در راه پزشک شدن بر میداشتند. حتی آنانی که مهندسی خوانده بودند، نمیتوانستند کار مناسب رشته تحصیلی خود را پیدا کنند. زنان تاکنون راه سختی جهت ورود و بهدست آوردن جایگاه خود در شغلهای مختلف بر داشتهاند و یکی از این شغلها یک مهندس زن بودن است.
فکر میکنید چه میزان خانم مهندس خانهدار در کشور داریم؟ آیا همه آنان از ابتدای انتخاب رشته میدانستند که برای ورود به بازار کار میبایست قدری بیشتر از مردان تلاش کنند؟ حقیقتاً من نیز نمیدانستم.
به یاد دارم که در مقطع کارشناسی، زمانی که در گرایش صنایع غذاییِ رشته مهندسی شیمی تحصیل میکردم ،همه بر این باور بودند که گرایش صنایع غذایی گرایش بسیار مناسبی برای یک خانم است چون در گرایشهای دیگرِ رشته مهندسی شیمی مثل نفت و گاز ، شانسِ پیدا کردن کار برای خانمها تقریبا خیلی کم بود.
همه ما سال آخر تحصیل را به یاد داریم؛ زمانی که شغلهای ممکن برای آینده خود را متصور میشویم. به یاد دارم که به اطراف خود نگاه میکردیم و فارغالتحصیلان سالهای بالاتر را میدیدیم که کجا مشغول به کار هستند؟ بخش کنترل کیفی؟ بخش تحقیق و توسعه؟ فنی فروش؟ تولید؟ …. و آنگاه خود را در آن شغل تصور میکردیم و از خود میپرسیدیم چقدر آن چیزی است که فکرش را میکردیم!
از کودکی هیچگاه محدودیتهای موجود و یا عرف جامعه را در مورد زنان نمیدیدم. به زبانی دیگر نمیخواستم حتی لحظهای فکر کنم که جنسیت من ممکن است مانع از رسیدن به آرزوها و خواستههایم شود. اما حقیقت این بود که اکثر اوقات برای اثبات محق بودن داشتن جایگاهم میبایست تلاشی بیش از غیر همجنسانم داشته باشم. زیرا تا زمانی که جامعه زن را جنس ضعیف بداند، هر عملکردی از یک زن با برچسب “او یک انسان ضعیف است”، برداشت خواهد شد. اگر بهدلیل مأموریتهای مداوم و پشت سر هم انرژی کافی در یک پروژه راهاندازی خط تولید را نداشته باشم، کسی فکر نمیکند فقط خستهام. آنها در ناخوداگاه خود میپندارند که این شغل برای یک زن مناسب نیست.
برای اثبات کافی بودن خود، حتی در طول راهاندازی خط، هر 3 شیفت بیدار میماندم و تیم را هدایت میکردم. هر شیفت انتظار داشتند که من سرحال باشم و من حداکثر توان خود را میگذاشتم که خدای ناکرده آنها من را ضعیفه نبینند.
بعید میدانم یک مرد در موقعیت شغلی من نیازی ببیند که در ابتدای جلساتِ اول با یک مشتری جدید یا تیم فنی، در حاشیه هدف اصلی جلسه، مدام در حال اثبات این مسئله باشد که او یک مهندس واقعی است و نه فقط دارای یک مدرک دانشگاهی.
بیشتر بخوانید: زنان در تلاش برای شکستن سقفهای شیشهای
این فرایند اعتمادسازی مضاعف، کمکم تبدیل به یک عادت شده و انگار در کنار پروژه اصلی همیشه پروژه اثبات کافیبودن جزیی از فرایند کار من شده است؛ گرچه دیدن نگاه تحسینآمیز مخاطب همیشه بسیار دلگرمکننده است و محرکی برای امید به ادامه دادن.
متأسفانه این قضاوتها و نگاه به زنان در همه اقشار و مراتب شغلی وجود دارد؛ ممکن است در برخود با یک مدیر تحصیلکرده فقط نیاز به اجرای همان فرایند اعتمادسازی وجود داشته باشد اما در هنگام برخورد مستقیم با یقهآبیها یا همان طبقه کارگر، کار بسیار سختتر است. چون دیده شده که آنها این باورغلط ریشهدار عمیق از زن ضعیفه را فقط در ذهن خود نگاه نمیدارند بلکه اکثراً یا به زبان میآورند و یا از فرمانبرداری امتناع میکنند.
به یاد دارم یکی از دوستانم که مدیر کنترل کیفی یک کارخانه بود، دشواری زیادی با یکی از کارگران داشت که دستورات او را اجرا نمیکرد. وقتی به مدیر خود اطلاع داد و مدیر از کارگر علت عدم اجرای دستورات خانم مهندس را جویا شد، در جواب کارگر عنوان کرد که نمیتوانم انجام دهم آخر او یک زن است! مدیر گفته بود بله یک زن است اما مدرک کارشناسی ارشد دارد. کارگر جواب داده بود: داشته باشد، حداکثر 1 میلیون تومان گرانتر است! قشری که زن را کالایی برای خریدن میبیند، یک زن تحصیلکرده را تنها گرانتر میداند و نه بیشتر.
آیا مردان میتوانند حتی لحظهای خود را در این موقعیت تصور کنند؟
گوش دهید: پادکست دوم: زنان نامرئی
قبول کنیم که سخت است زن باشی، زنانگی خود را حفظ کنی و در عین حال همپای مردان برای گرفتن جایگاه خود در محیطهای مردانه بجنگی. در یک محیط کاملاً مردانه تا قبل از ورود یک زن که بیشتر از آنها تلاش میکند، مردان نیازی به تلاش برای ارتقا بیشتر نمیبینند. بنابراین در واقع در جامعه مردسالار با ورود زنان به محیطهای انحصاری مردانه، رقابت جدی شده است، و مسلماً این به مزاج همه خوش نمیآید.
اما ناگفته نماند که سختیهای این مسیر باعث نخواهد شد زنان با اراده از مسیر رویاهایشان کنارهگیری کنند؛ آنها این را میدانند که حضورشان به زنان دیگر برای ورود به این شغل، شجاعت و امنیت میدهد.
گوش دهید: پادکست یازدهم؛ اعتماد به نفس و اتکا به خود، راز موفقیت زنان