وضعیت سلامت زنان در دنیا و ایران
مریم فراهانی راد: در سالهای اخیر سلامت زنان در دنیا و ایران بهبود یافته اما هنوز نهتنها در دنیا بلکه در نقاط مختلف کشورمان نیز اختلافاتی در وضعیت سلامت و بهداشت زنان و دسترسی به خدمات بهداشتی وجود دارد؛ بهعنوان مثال در ایران دسترسی به خدمات سلامت و بهداشت برای افراد فقیر، مسن، ناتوان، مهاجر غیرقانونی، افراد بیسرپرست و زنان روستایی دارای محدودیتهایی است و این در حالی است که تبعیض در برخورداری از حق سلامت بر اساس جنسیت ممنوع شده و یکی از ملاحظات مهم در قانون و سیاست ایران، ایجاد خدمات سلامت جسمی و اقتصادی قابل دسترس برای تمام جمعیت و حذف موانع فرهنگی و اجتماعی جهت دسترسی زنان به بهداشت و خدمات آن است.
بر اساس عهدنامه بینالمللی UDHR (The universal declaration of human rights) در سال 1945، همه افراد حق داشتن یک زندگی با استانداردهای مناسب را برای سلامت و رفاه خود و خانواده خود دارند. این حق شامل غذا، لباس، مسکن و مراقبتهای پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری، حق امنیت، از کارافتادگی و یا بیکاری در اثر حادثه، بیماری، ناتوانی، بیوگی، سن پیری یا دیگر نواقصی است که در شرایط غیر قابل کنترل ایجاد میشوند. بر اساس عهدنامه بینالمللی ICESCR (The international covenant on economic, social and cultural rights) در سال 1966، حق سلامت به عنوان حق برخورداری از بالاترین استاندارد سلامت جسمی و روانی شناخته میشود و هر نوع تبعیضی به بهانه هر نوع ممنوعیتی مانند نژاد، قوم، قبیله، جنسیت، زبان، ملیت و مذهب در بهرهمند شدن از این حق ممنوع است.
تساوی مردان و زنان در برخورداری از حقوق انسانی که شامل حق سلامت هم میشود به معنای نپذیرفتن تفاوتهای زن و مرد نیست، اما زن یا مرد بودن نباید مزیتی برای دسترسی به خدمات بهداشتی باشد. قطعاً تأثیر فاکتورهای بیولوژیکی و فرهنگی بر سلامت زنان و مردان متفاوت است که در نتیجه مراقبتهای ویژه ای را برای زنان ایجاب میکند برای مثال در طی بارداری، سیاستهای بهداشت ملی باید رویکردی متناسب با جنسیت داشته باشند.
با وجود این قوانین، زنان در سراسر دنیا برای دسترسی به خدمات بهداشتی با موانع بیشتری نسبت به مردان روبرو میشوند، اغلب قدرت تصمیمگیری بالایی در خانواده ندارند، احتمال فقر و بدون شغل بودن آنها بسیار است و از لحاظ اقتصادی به مردان خود وابسته هستند.
گوش دهید: پادکست یازدهم؛ اعتماد به نفس و اتکا به خود، راز موفقیت زنان
حقوق زنان در قوانین ایران
قانون اساسی ایران ضامن عدم تبعیض در برخورداری از حق سلامت است. به این معنا که حقوق یکسانی را برای همه به منظور دسترسی به بهداشت و سلامت در نظر میگیرد و هیچ فرد یا گروهی را جهت دسترسی به خدمات بهداشتی محروم نمیکند. این قانون دولت را ملزم به حمایت از زنان در دوران بارداری، شیردهی و همچنین حفاظت از زنان فقیر بیسرپرست و مسن میکند. بر اساس قانون ایران، سلامت زنان به صورت رفاه کامل فیزیکی، ذهنی، روحی و روانی تعریف میشود، نه عدم وجود بیماری و ناتوانی. قوانین سلامت زنان در ایران یک هدف جامع داد که شامل سلامت و اصول تعیین کننده سلامت است مانند مواد غذایی، امنیت اجتماعی، آموزش، کار و هر آنچه شامل سلامت زنان در طول عمرشان میشود.
مطابق با قانون اساسی ایران، دو هدف مهم در کشور وجود دارد؛ یکی لغو تمام موارد ناعادلانه تبعیض و دوم مهیا کردن فرصتهای مساوی برای همه به منظور دسترسی به غذا، مسکن، کار، بهداشت، سلامت و امنیت اجتماعی.
همچنین دولت ملزم به تدارک سیستم وکالت و گروه مشاوره برای حمایت از حقوق زنان و اصلاح نابرابریها است. از تعهدات دیگر دولت که در قانون ایران ثبت شده، ایجاد شرایط کاری سالم و فرصتهای برابر جهت کار کردن و پیشرفت برای مردان و زنان است.
منشوری نیز درباره مسئولیتها و حقوق زنان ایرانی در سال 2003 به رسمیت شناخته شده که خدمات بهداشتی زنان علیالخصوص مراقبت بعد از زایمان، پیشگیری و درمان بیماریهای مراقبتی و بهداشت باروری را به عنوان حق سلامت زنان ایرانی به رسمیت میشناسد. طبق این منشور دولت ملزم به بررسی نیاز زنان در همه سیاستها و برنامهها برای حذف تمام موانع فرهنگی، اجتماعی و مالی سر راه دسترسی زنان به مراقبتهای بهداشتی و افزایش آگاهی زنان و مشارکت در تعیین سلامت آنها است. طبق این منشور، دولت باید روشها و شیوههای مورد نیاز را جهت پیشگیری از خشونت علیه زنان در خانوادهها و افزایش آگاهی خانوادهها برای رفتار برابر با دختران و پسران اتخاذ کند.
بنابراین میتوان گفت تقریباً همه تعهدات و وظایف در جهت حمایت از حقوق سلامت زنان طبق عهدنامه حقوق بینالمللی بشر، در سیاستها و قوانین سلامت و بهداشت ایران پوشش داده شده است. اما آیا زنان در سرتاسر کشور به خوبی تحت پوشش این قوانین قرار میگیرند؟
ایران متأسفانه در زمره 18 کشوری است که در آن تبعیض جنسیتی بسیار بالا است. این کشورها کامرون، مصر، عراق، عمان، لبنان، مالزی، مالی، پاکستان، قطر، عربستان سعودی، سومالی، سریلانکا و سودان هستند. در کشورهایی چون دانمارک، استرالیا، اتریش، بلژیک، کانادا، آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، یونان، ایتالیا، کره، نروژ و اسپانیا تبعیض جنسیتی بسیار پایین است و کشورهایی چون ترکیه، ارمنستان، چین، گرجستان، تایلند، اوگاندا و مکزیک نیز در زمره کشورهایی با تبعیض جنسیتی پایین هستند.
وضعیت سلامت زنان در ایران
در سالهای اخیر، سلامت زنان در ایران به طور قابل توجهی بهبود یافته، بهعنوان مثال طول عمر زنان از 51 سال در سال 1980 به 74.5 سال در 2014 رسیده و همچنین میزان مرگ و میر در حین زایمان از سال 1990 تا 2008 بیشتر از 80% کاهش یافته است. ایجاد شبکه مراقبت بهداشتی در سراسر کشور، تسهیلات زایمان در روستاها، اولویت مراقبت بعد از زایمان و آموزش شمار وسیعی از گروه قابلهها نقش مهمی در بهبود سلامت مادران در ایران داشته است. بیشتر از 95% نوزادان بهوسیله یک دستیار مراقبت سلامت آموزش دیده به دنیا آمدهاند.
اما همچنان اختلاف قابلتوجهی در وضع سلامت، بهویژه در میانگین طول عمر و شمار مرگ و میر در حین زایمان، میان زنان متعلق به گروههای متفاوت اجتماعی و اقتصادی در استانهای مختلف ایران وجود دارد. بهعنوان مثال طول عمر در بخشهایی از سیستان و بلوچستان 12.6% کمتر از تهران است. همچنین امکانات بهداشتی در مناطق روستایی و دورافتاده کافی نیست و این درحالی است که بیش از 50 درصد از مرگ و میرها در حین زایمان در استانهای محروم، قابل پیشگیری است.
علت اصلی بیماریهای زنان ایرانی به روش و نحوه زندگی آنها مربوط است. بیماریهای جنسی مزمن، سرطان و دیگر بیماریهای غیرواگیردار (NCD) به عنوان دلایل اصلی مرگ در بین زنان ایرانی طبقه بندی شدهاند و با اینکه ایران یک طرح کنترل بیماری غیرواگیردار در بین افراد بالغ ارائه داده که شامل چکاپهای دورهای و آموزش روش زندگی سالم است، هنوز مراقبتهای بهداشتی اولیه یا ضروری به سطحی نرسیده که این طرح قابل اجرا باشد.
رواج اختلالات روانی میان زنان
مسئله دیگر عدم توجه کافی به سلامت روحی افراد در سیاستهای سلامت ایران است. رواج اختلالات روانی بهویژه افسردگی و اضطراب در بین زنان ایرانی بسیار بالا است و بااینحال شرکتهای بیمه به طور شایسته و کافی خدمات سلامت روان را پوشش نمیدهند. کمبود کارشناسان، امکانات و تسهیلات مربوط به سلامت روان در سراسر کشور احساس میشود.
کودکانی که زیر 13 سال ازدواج میکنند
ازدواج زودهنگام در دنیا کاهش یافته، اما بحرانهای جهانی تهدیدی است برای معکوس شدن این روند بهطوریکه پیشبینی میشود بین سالهای 2020 تا 2030 ده میلیون کودک بیشتر از سالهای قبل از شیوع کرونا، ازدواج زودهنگام داشته باشند.
بین سالهای 2019 تا 2023، 21 کشور اصلاحاتی در قانون با هدف مبارزه با ازدواج کودکان تصویب کردند. این اصلاحات در درجه اول بر اطمینان از حداقل سن قانونی ازدواج روی 18 سال برای هم مردان و هم زنان و در درجه دوم بر حذف هر ماده قانونی برای اعمال استثناء مانند رضایت والدین یا حکم قاضی برای ازدواج افراد زیر حداقل سن قانونی متمرکز شده بود. شش کشور از میان این 21 کشور، حداقل سن ازدواج دختران را تا 18 سال بالا بردند و 13 کشور استثناهای قانونی را حذف کردند و 2 کشور همزمان هر دو را انجام دادند.
در ایران اما اجازه ازدواج زودهنگام در قانون نگران کننده است. در این قانون به دختران اجازه داده میشود به شرط موافقت دادگاه در سن 13 سالگی و حتی کمتر ازدواج کنند. بر اساس آمار موجود، 32000 دختر کمتر از 15 سال در سال 2013 بهطور رسمی ازدواج کردند و شمار کودکانی که ازدواجهای غیر رسمی داشتهاند، احتمالاً بسیار بیش از این است. همچنین در سال 2012، 2.8 درصد از کودکان متولد شده از مادرانی بودند که کمتر از 18 سال سن داشتند.
بر اساس آمار سازمان ملل، نرخ تولد از مادران نوجوان در ایران 31.1 از 1000 زن 15 تا 19 ساله در سال 2018 بوده که نسبت به سال 2017 که 33.2 از 1000 زن بوده، پیشرفت داشته است. با این حال هنوز ایران نیاز به انجام اقدامات جدی برای رسیدن به برابری جنسیتی دارد.
ازدواج و بارداری زودهنگام میتواند سلامت مادر و نوزاد را به خطر اندازد. عموماً دانش کودکان ایرانی در مورد سلامت جنسی و باروری کافی نیست. همچنین اطلاعات سلامت باروری و جنسی در بزرگسالان ایرانی هم کافی نیست تا در اختیار دختران قرار دهند و این امر موجب تهدید سلامت کودکانی میشود که ازدواج زودهنگام دارند.
محدودیت دسترسی به اطلاعات
ایران هیچ سیاست ملی در مورد سلامت جنسی و باروری ندارد، اما برنامه تنظیم خانواده را در سراسر کشور اجرا میکند و در روند این برنامه افراد میتوانند به برخی از خدمات سلامت جنسی و باروری (SRH-Sexual and Reproductive Health) دسترسی داشته باشند. اما این کافی و رضایتبخش نیست. محدودیت دسترسی به اطلاعات سلامت باروری و جلوگیری از باروری، میتواند سبب بارداریهای ناخواسته، بیماریهای مقاربتی، عفونت اچآیوی و بیماریهای دوران بارداری شود. مطالعات نشان داده که شیوع اچآیوی/ایدز بین سالهای 2007 تا 2015 بین زنان ایرانی رشد 55 درصدی داشته است. بیشتر این زنان از طریق شریکهای جنسی خود آلوده شده بودند. به نظر میرسد ایران نیازمند یک سیاست SRH ضروری ملی است که بتواند سلامت مردان و زنان را بهبود بخشد.
رواج سزارین غیر ضروری
برنامه عمده دیگر ایران درباره سلامت زنان، کاهش نرخ سزارین است، زیرا درصد بالایی از زنان باردار بدون هیچ دلیل پزشکی موجهی تصمیم به عمل سزارین میگیرند. بررسیها نشان داده است که شمار قابل توجهی از زنان باردار به علت فقدان آگاهی، تصمیم به سزارین میگیرند، زیرا نگران سلامت نوزاد در فرایند زایمان هستند. در برخی موارد حتی متخصصان پزشکی نیز بدون هیچ دلیل موجهی عمل سزارین را پیشنهاد میدهند. در سال 2014 در قانون سلامت اصلاحی صورت گرفت که در آن دولت زایمان طبیعی را تشویق کرده و برای سزارینهای غیر ضروری محدودیت قائل شد. همه خدمات سلامت مربوط به زایمان طبیعی در بیمارستانهای عمومی رایگان است و در مورد سزارین غیرضروری، دکتر متخصص و رییس بیمارستان هر دو با تنبیه جزایی روبرو خواهند شد و سازمانهای خدمات درمانی هزینه آن را بازپرداخت نخواهند کرد.
تبعیض ریشهدار در خانواده
رفع تبعیض در خانواده هنوز یکی از چالشبرانگیزترین مأموریتهای سازمان ملل است. سطوح بالای تبعیضی که در فضای خانواده وجود دارد، ریشه عمیق در روابط قدرت نابرابر میان زن و مرد در خانه دارد. این تبعیض همچنین در بسیاری از کشورها، بازتابی از حضور قانونهای مدنی و شخصی تبعیضآمیزی است که حقوق متفاوتی را برای مرد و زن قائل میشوند. این قوانین تبعیضآمیز در تمام دوره زندگی زنان تاثیرگذار است بهطوریکه حقوق آنها را برای قراداد ازدواج، مسئولیتهای خانواده، طلاق یا ارث بردن از والدین یا شوهرانشان در شرایط برابر با مردان تحتالشعاع قرار میدهد.
ازآنجایی که دریافتها، رفتار و نگرش در سنین پایین و بهطور قابل توجهی از آموزش و تعاملات انسانی در محیط بدون واسطه خانواده شکل میگیرد، عواقب وجود سطوح بالای تبعیض در خانواده روی رفتار زنان و مردان در مقابل برابری جنسیتی و دریافت آنها از نقشهای سنتی زنان و مردان در تمام طول زندگی آنها تأثیر میگذارد.
باید توجه داشت که حق سلامت فقط دربرگیرنده تسهیلات، خدمات و محصولات سلامت نمیشود، بلکه تأمین غذا، پناهگاه، شرایط سالم کاری، محیط سالم و دسترسی به اطلاعات مرتبط به سلامت را نیز در بر میگیرد. در ایران تقریباً تمام طرحهای توسعه شامل برنامههای توانمندسازی زنان و تأمین سلامت آنها است. در سالهای اخیر به دلیل تأمین فرصتهای یکسان آموزش برای دختران و پسران، نرخ سواد در بین زنان ایرانی افزایش چشمگیری داشته و آمارها نشان میدهد که بیش از 80% زنان در سال 2013 سواد داشتند. اما هنوز میزان استخدام زنان بسیار کمتر از مردان است و زنان اغلب از نظر مالی وابسته به شوهران، پدران یا فرزندانشان هستند. در قوانین ایران مردان به عنوان نانآور خانه در نظر گرفته میشوند و بنابراین زنان برای تهیه ضروریات زندگی خود نیازمند به قیم مذکر دارند. این تفکر باعث تفاوت در نقش مردان و زنان شده و در استخدام و سیاستهای امنیت اجتماعی دولت نیز نفوذ کرده است.
میزان تبعیض زنان در کشورهای مختلف دنیا
بیشتر بخوانید: نگاهی به نابرابری جنسیتی در محیط کار
نقشهای کلیشهای زنان و مردان
شکاف جنسیتی در بازار نیروی کار در دنیا یک معضل نگرانکننده است؛ زنان هنوز کمتر از مردان احتمال دارد اعضای فعال نیروی کار باشند. در سال 2022، مردان 25 درصد بیشتر از زنان در نیروی کار شرکت داشتند. شکاف جنسیتی در نیروی کار در سال 2022 در اروپا کمترین (11 درصد) ودر آسیا شامل ایران بیشترین (30 درصد) بود. بر اساس آمارهای فوریه 2021، تنها 5.6 درصد از کرسیها در مجلس به زنان اختصاص داشته است.
هنجارهای اجتماعی تبعیضآمیز زنان و مردان را محدود میکند و نقشهای کلیشهای برای آنان تعریف میکند که روی قابلیتهای زنان برای تصمیمگیری در سطح خانواده تأثیر میگذارد. مردان بهعنوان نانآور اصلی در نظر گرفته میشوند و محدود کردن زنان به نقشهای مراقبتی و باروری در سطح خانواده باعث میشود که قدرت در دستان مردان متمکر شود. در منطق هنجارهای مردانه محدودکننده، تأمینکننده اصلی مالی مرد است که این حق را به مرد اهدا میکند که از نظر مالی مسلط باشد، بنابراین داراییهای خانواده را کنترل میکند و حرف آخر در مورد خرج خانه و تصمیمات شامل روابط و فعالیتهای دیگر اعضای خانواده بر عهده مرد است.
سهم زنان و مردان در مشاغل مختلف
نیاز به قیم مذکر برای تهیه ضروریات
در سال 1992 ایران قانونی جهت حمایت از زنان و کودکان بدون قیم مذکر وضع کرد تا از آنها حمایت کند. این قانون حمایت مالی، آموزش و تعلیم حرفه و امنیت اجتماعی را برای زنان بدون قیم تضمین میکند. علاوه بر این دولت فرمان صدور بسته حمایتی بیمه و امنیت اجتماعی را نیز برای زنان خانهدار داده است اما عملاً این حمایت زمانی که این زنان هیچ منبع درآمدی برای پرداختن حق بیمه ندارند، قابل وصول نیست. عموماً برنامههای حمایتی زنان به طور کافی همه اشخاص را پوشش نمیدهد، بهویژه آنکه در سالهای اخیر تعداد زنان نیازمند به حمایت مالی افزایش یافته است. بحران اقتصادی کشور به علت تحریمهای بینالمللی اقتصادی، جنگ و بی کفایتی منابع مدیریتی دولت، تأثیر شدیدی بر زنان ایرانی داشته است. این مسئله باعث افزایش تورم، بیکاری و کاهش دسترسی مالی به خدمات بهداشتی شده و این تأثیرات روی زنان فقیر ایرانی بسیار جدیتر بوده است.
بر اساس آمار سازمان ملل در سال 2018، زنان و دختران بالای 15 سال در ایران، 21 درصد زمان خود را صرف کارهای خانگی بدون دستمزد می کردند در مقایسه با مردان با تنها 5.2 درصد.
گوش دهید: پادکست دوم: زنان نامرئی
خشونت علیه زنان
حفاظت زنان در برابر خشونت بخش مهمی از حقوق سلامت زنان است. این خشونت طیف وسیعی از رفتارهای آسیبرسان را دربر میگیرد که ریشه در رابطه قدرت نابرابر میان زنان و مردان دارد و نتیجه احتمالی آن، آسیبهای فیزیکی، جنسی، روانی و عذاب دادن زنان است. درواقع خشونت علیه زنان بخشی از یک مفهوم گستردهتر از خشونت جنسیتزده است که اشاره به خشونتی دارد که به دلیل جنسیت یک فرد متوجه او میشود یا خشونتی که افراد یک جنس خاص را به طور نامتناسبی تحت تأثیر قرار میدهد. خشونت علیه زنان در همه جا میتواند رخ دهد؛ در فضاهای عمومی یا خصوصی، آنلاین یا آفلاین. در بیشتر موقعیتها این خشونت در فضای خانواده رخ میدهد و شریک نزدیک مذکر فعلی یا سابق مرتکب آن میشوند؛ پدیدهای که بهعنوان خشونت شریک نزدیک شناخته میشود (IPV: Intimate-Partner Violence). این خشونت میتواند اشکال مختلفی داشته باشد؛ از سوء استفاده فیزیکی یا اقتصادی تا تجاوز و ختنه و بریدن آلت زنان در بدترین حالت. همچنین ت دربرگیرنده همه سن، نژاد، مذهب و سابقه اجتماعی و اقتصادی نیز هست.
علیرغم پیشرفتی که در زمینه قانونی صورت گرفته، خشونت علیه زنان هنوز یک معضل جهانی باقی مانده که دست کم گرفته میشود، درحالیکه میلیونها نفر را در جهان تحت تأثیر قرار میدهد. در جهان در سال 2023، تقریباً 1 از 3 دختر و زن، یعنی 28 درصد بین سن 15 تا 42 سال حداقل یک بار در زندگی خود IPV را تجربه کردهاند و 1 از 10 زن با سن بیش از 15 سال، در معرض IPV بودهاند یعنی بیش از نیم میلیون دختر و زن در برههای از زندگی خود خشونت را از همسر فعلی یا سابق، شریک زندگی یا دوست پسر خود تجربه کردهاند. همچنین تقریباً 300 میلیون زن در طی سالهای گذشته به طور فیزیکی، جنسی یا روانی به وسیله شریک زندگی خود مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند.
میزان گزارش شده خشونت علیه زنان در کشورهای مختلف جهان
اما توجه به این نکته نیز اهمیت دارد که 30 درصد از زنان در سرتاسر دنیا فکر می کنند برای یک شوهر زدن همسرش در شرایط خاص قابل قبول است.
در ایران هیچ شواهد رسمی در مورد رواج خشونت علیه زنان وجود ندارد اما بر اساس آمارهای سازمان ملل، در سال 2018، 17.6 درصد از زنان 15 تا 49 ساله گزارش دادند که در 12 ماه گذشته در معرض خشونت فیزیکی و/یا جنسی از طرف شریک نزدیک فعلی یا سابق خود بودند.
در سالهای اخیر، ایران با عارضه جدید زنان خیابانی و افزایش چشمگیر زنان معتاد فقیر و تنفروش مواجه شده است و این زنان بیشتر مورد خشونت قرار میگیرند و دسترسی برابری به ملزومات زندگی مانند خدمات بهداشتی، غذا و سرپناه ندارند.
ختنه زنان یک عمل مجرمانه است
حق سلامت شامل حق رهایی از سنتهای آسیبزننده مانند ختنه زنان است. مطالعات مختلف نشان داده که ختنه زنان میان بعضی از قومهای ایرانی مرسوم است، درحالیکه بر اساس قانون جزای اسلامی، معیوب کردن (قطع عضو)، یک عمل مجرمانه محسوب میشود. بااینحال تصویب قانون جهت ریشهکنی چنین عملی که ریشه در فرهنگ مردم دارد، کافی نیست.
قدرت و اختیار دادن به زنان از طریق ایجاد فرصتهای کاری به آنها کمک خواهد کرد تا مستقل شوند و کنترل بیشتری روی سلامت و زندگی خود داشته باشند. در کنار اینها افزایش آگاهی جامعه و زنان درباره حقوق خود در حذف تبعیض و خشونت علیه زنان مفید خواهد بود. با این وجود استفاده از منابع قضایی در حمایت از زنان در برابر خشونت بسیار موثر و ضروری است.
اجازه شوهر برای دسترسی به برخی خدمات سلامت
طبق CESCR اجازه شخص ثالث برای دسترسی به حق سلامت نیاز نیست اما قانون ایران با آن در تضاد است زیرا در قانون ایران شرط لازم برای زنان جهت دسترسی به برخی از خدمات سلامت مانند عقیم کردن، سزارین، درمان نازایی، درآوردن رحم، جراحی تغییر جنسیت، پیوند عضو و جراحی زیبایی، رضایت شوهر است.
عدم استطاعت مالی برای پرداخت هزینههای درمان
مراقبتهای بهداشتی اولیه مانند مصونسازی در برابر بیماریها، مراقبت بعد از زایمان، آموزش بهداشت مدرسه و محیطی و سلامت حرفهای در ایران رایگان است و تآمین مالی آن را دولت انجام میدهد اما دومین و سومین مرحله خدمات بهداشتی را بیماران، شرکتهای بیمه و دولت پرداخت می کنند. پیش از سال 2014، سهم بیمار در پرداخت هزینه خدمات بهداشتی بهطور قابلتوجهی زیاد بود، اما در سال 2014 قانونی به منظور کاهش سهم بیماران از خدمات بیمارستانی و بهبود حمایت مالی برای درمان بیماریهای مزمن معین وضع شد. اما هنوز افرادی که کمترین درآمد را دارند، استطاعت پرداخت هزینه خدمات بهداشتی را ندارند. آنها ترجیح میدهند پول کمی را که دارند صرف موارد ضروری دیگر زندگی مانند غذا کنند. همچنین آنها نیازهای فرزندان خود را نسبت به خود در اولویت قرار میدهند.
بیشتر بخوانید: کاهش مشارکت اقتصادی زنان در ایران
افزایش زنان سالخوردهای که در خیابانها زندگی می کنند
زنان سرپرست خانوار در تمام برنامههای توسعه ملی و بیمه سلامت و رفاه در اولویت هستند، بااینحال این زنان اگر پناهنده، آواره، ناتوان، از کارافتاده یا ساکن غیررسمی جامعه یا ساکن مناطق دورافتاده روستایی باشند، بیشتر احتمال دارد که از فقر صدمه ببینند. زنان سرپرست خانواده سطح پایینتری از استاندارد زندگی و سلامت نسبت به دیگر زنان دارند و میزان سوءتغذیه و بیماریهای روحی روانی مانند افسردگی و اعتیاد به مواد مخدر در این گروه بالا است. بیشتر آنها شاغل نیستند و اغلب استطاعت پرداخت هزینه مراقبتهای بیمارستانی را ندارند. گروه آسیبپذیر دیگر زنان سالخورده هستند که اغلب از نظر مالی و اقتصادی به شوهران و فرزندانشان وابسته هستند. ایران چندین برنامه برای حمایت افراد فقیر دارد اما این حمایت برای غلبه بر آسیبهای اجتماعی و اقتصادی این گروه کافی نیست. بحران فعلی اقتصاد و افزایش هزینههای مایحتاج زندگی، تأمین مراقبت و حمایتهای اساسی را حتی از سمت فرزندان سختتر کرده و اخیراً شمار افراد سالخوردهای که در خیابانها زندگی میکنند افزایش یافته است.
عدم توزیع یکنواخت خدمات سلامت
ایران کشور بسیار وسیعی است، بااینحال سیستم مراقبتهای بهداشتی اولیه، حداقل حمایت ضروری را در سرتاسر کشور تأمین نموده است و تنها شمار اندکی از مناطق روستایی به امکانات بهداشتی و افراد تعلیمدیده جهت کمک به امر زایمان دسترسی ندارند. در مورد امکانات بهداشتی سطح دوم و سوم، تعداد آنها در ایران رضایتبخش است اما بهطور یکسان در سرتاسر کشور توزیع نشدهاند و باوجودیکه دولت برای کارشناسان پزشکی جهت کار در مناطق محروم مشوقهایی در نظر گرفته است، هنوز استانهای کمتر توسعهیافته فاقد متخصصان بهداشتی و مراقبتی و بیمارستان هستند و گرچه تعداد زیادی گروه کارکنان بهداشت و قابله آموزش داده شده است، کشور قادر به مدیریت موارد بغرنج، اورژانسی و پیچیده نیست. کمبود آمبولانس و وسایل و تجهیزات پزشکی و پزشکان زن، سلامت زنان باردار را به خطر میاندازد. به دلیل این کمبودها در این مناطق مرگ و میر در حین زایمان بیشتر مشاهده میشود و کیفیت زندگی زنان نیز پایینتر است. در برخی روستاها و مناطق دوردست دسترسی به آب سالم و سیستم تخلیه فاضلاب مناسب نیز دیده نمیشود.
قانون کافی، اجرای ناکافی
بنابراین با توجه به بررسیهای انجام شده، میتوان گفت اقدامات انجام شده در ایران برای حمایت از حقوق سلامت همه افراد به طوری که در قوانین بینالمللی و قانون اساسی ایران مشخص شده، کافی نیست. لازم است از تمام منابع ضروری شامل قوه مقننه، مجریه، سازمان برنامه و بودجه و قوه قضاییه برای شناخت و درک کامل حقوق سلامت زنان استفاده شود. طرحهای ملی توانمندسازی زنان و حمایت از آنان باید در برنامههای استانی و در حال اجرا گنجانده شوند. باید یک سیستم بازبینی و بازرسی و یک معیار سنجش مشخص نیز برای پیگیری مراحل مختلف اجرایی این طرحها ارائه گردد. قوانین مناسب منعکننده و بازدارنده باید برای اشخاص ثالث تفهیم گردد؛ این افراد شامل مردانی میشوند که به قانون حقوق زنان و دسترسی آنها به بهداشت مراقبتی تجاوز میکنند. جامعه پتانسیل کمک به دولت را جهت شناسایی زنانی که در اثر تخطی از این قوانین دچار آسیب میشوند، دارد و دولت باید تسهیلات لازم را جهت این همکاری و مشارکت مهیا کند.
منابع
Women’s right to health in Iran: Domestic implementation of international human rights law, Fatemeh Kokabisaghi, Erasmus University Rotterdam and Mashhad University of Medical Science, 25 Dec 2018
European Union, 2023
OECD 2020, 2021
OECD Development Centre/OECD 2023
UN Women